امروز وقتی که از مدرسه برگشتم خونه جوری که بوش میومد مثل اینکه اتفاق خاصی افتاده بود شنیدم که در خونه باز بوده و یک بچه گربه بی سر صدا اومده داخل خونه و بر روی تخت من نشسته بود حالا من که مدرسه بودم و نمیدوستم چه بلایی سر اون گربه بیچاره که نفهمیده اول باید در بزنه بعد وارد خونه بشه اومده ولی جوری که شنیدم مثل اینکه با اطلاع اهالی خانه یک نفر اومده و گربه رو برداشته و برده بیرون بعد از این ماجرا هم مثل اینکه اون گربه ولکن نبود و همش دنبال همون کسی میومد که ما رو از دست اون نجات داد ولی حیف که من خونه نبودم چون به حیوانات خانگی به خصوص گربه خیلی علاقه دارم اما سوالی که خیلی ذهن من رو مشغول کرده اینه که اون گربه چه جور اومده به طبقه چهارم آیا با آسانسور اومده؟؟؟؟ و یا از پله ها اومده؟؟؟؟؟ و اگه از پله ها اومده هدفش چی بوده؟؟؟؟؟؟ پاسخ این سوال رو فقط یک گربه میدونه که کلی امروز ما رو اذیت کرد.
«برای مثال قیافه گربه در اون لحظه»
«و موقعی که گربه ترسیده»
در هر صورت حیف که من خونه نبودم چون عکس های خیلی جالبی از اون گربه می گرفتم و این عکس های بالایی هم که می بینید حدس من از حس بچه گربه در اون لحظه می باشد.