این منم دلواپس بود و نبود
از غم ای کاش ها چشمم کبود
تا به کی از آرزوهامون جدا
با تو هستم با تو مستم ای خدا.....
خداوندا. تو می دانی که من دلواپس فردای خود هستم. مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را/مباداگم کنم اهداف زیبارا/مباداجابمانم ازقطارموهبت هایت/خداوندا مرا مگذار حتی لحظه ای تنها.......
اخ که چه زود فصل بهار دیر شد
غنچه نشکفته به گل پیر شد
روز و شب این فکر رهایم نکرد
این گل من از چه زمن سیر شد؟
سودای سر بی سر وسامان یکسو
بی مهری چرخ و دور گردان یکسو
اندیشه خاطر پریشان یکسو
این ها همه یکسو/غم جانان یکسو.....