عارفی را دیدند مشعل و جام آبی در دست، پرسیدند :کجا میروی؟؟
گفت :میروم با آتش بهشت را بسوزانم و با آب جهنم را خاموش کنم، تا مردم خدا را فقط به خاطر عشق به او بپرستند، نه به خاطر عیاشی در بهشت و ترس از جهنم.
برای بودن،
گاهی لازم است که نباشی!
شاید نبودنت بودنت را به خاطر آورد...
اما دور نباش....
دوری همیشه دلتنگی نمی آورد....
فراموشی همان نزدیکیهاست!
درد عشق توکمند لطف ماست زیر هر یا رب تو لبیک ماست.
خدا آن حس زیباییست
که در تاریکی صحرا
زمانی که هراس مرگ
میدزدد سکوتت را
یکی همچون نسیم دشت
میگوید :"کنارت هستم ای تنها"
زندگی میکنم... حتی اگر بهترین هایم را از دست بدهم!!!
چون این زندگی کردن است که بهترین های دیگر را برایم
میسازد بگذار هر چه از دست میرود برود؛ من آن را میخواهم
که به التماس آلوده نباشد، حتی زندگی را.
"ارنستو چگوارا"